یاد شهید
مسعود حداد مسعود حداد

با اقتباس از یاداشتهای محترم جنرال محمد نبی عظیمی تحت عنوان

«من وآن مرد مؤقر!!»

 

کجائید ای شهیدان وطن خواه

وطن خواهان بادرد وکفن خواه

کجائید! ای نفس ازتن کشیده

کجائید ! کس قبورتان ندیده

کجائید ای دل دشمن شکسته

بسوی مرگ شتافتید دسته دسته

کجا خفتید دلیران عزیزم

بپای تان گل وسنبل بریزم

کجائید چون گل لاله بهرسو

شدید پرپرکه تامردم کند بو

بوقت مرگ به جلاد، مرگ گفتید

جسورانه به زیر خاک خفتید

بدلهاتان نه ترسی بود نه ارعاب

قصیده ها سرودند اندرین باب

امین از خشم تان ایمن نبوده

دل چرکین او بی کین نبوده

یکی گفتا به آن قتال بیباک

مراآرزوست بمیرم درره خاک

دیگر گفتا به آن جلاد مفلوک

به شرم آید زنام توسگ وخوک

خواهری دژخیم گفت سروری را

سروری جانش گرفت آن پری را

شنیدم از «هدایت » قصه هایی

نکرد جان را زآن مفلوک گدایی

به هنگام جدایی ای تن ازسر

تف انداخت سوی آن مرد«مؤقر»

هرکدامت چون هدایت ها بودید

زدرد میهن تان ، آگاه بودید

غیرت تان فال اقبال گشته است

قصه های خواب اطفال گشته است

گر بیابم، هی که بوسم خاک تان

درودم باد بر روان پاک تان

 

31 اکتوبر 2013






November 3rd, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان